سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اسفند ماه - انتظار را دوست دارم ...برای آمدنی نو و تازه...
  •  RSS 
  • خانه
  • شناسنامه
  • پست الکترونیک
  • مدیریت وبلاگ من

  • موضوعات وبلاگ من

  • اشتراک در خبرنامه

     


  • لوگوی وبلاگ من
    اسفند ماه - انتظار را دوست دارم  ...برای آمدنی نو و تازه...

  • لینک دوستان من
    عشق ووفا.... - به روز رسانی :  1:50 ع 86/11/26


  • اوقات شرعی


  • مطالب بایگانی شده
    اسفند ماه
    بهار 1385

  • آهنگ وبلاگ من


  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • برو ولی بدون اینجا یکی میمرد برات...

    نویسنده: حسین(شنبه 84/12/27 ساعت 7:39 عصر)

    برو ولی بدون اینجا یکی میمرد برات
    باور نکردی عشقشو وقتی قسم میخورد برات
    میری برو ولی فقط اینو یادت باشه عزیز
    اشک زلالتو جلو چشم غریبه ها نریز
    هیچی نپرس فقط برو ولی فراموشم نکن
    شمعمو آتیشم به پات برو و خاموشم نکن
     
     
    گفت:((رفتنی باید رفت))...منم رفتم...چون بودن و نبودن من هیچ فرقی براش نداشت...!
    رفتم چون او خواست اما صدای پاهام تا ابد توی گوشش خواهد ماند........
     
     
     
    گفتی : محبت کن برو
    گفتم : خداحافظ ولی
    رفتم که باورت بشه
    دارم محبت می کنم
     
     

     

     


    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • ضد ....

    نویسنده: حسین(پنج شنبه 84/12/25 ساعت 9:23 عصر)

     

    سلام

     شبتون بخیر یه چیزی  بهتون بگم و برم 

     

    تا حالا زده  حال خوردین ؟  نه ... اره  ... حالا اره  یا  نه ..

     ...

     

     من امشب ضد حال خوردم

     



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • اون چقدر ساده ازم برید ورفت............

    نویسنده: حسین(پنج شنبه 84/12/25 ساعت 8:3 صبح)

     

    اون چقدر ساده ازم برید ورفت
    وانمود کرد که من و ندید ورفت
    همه گفتن اون ازت بی خبره
    به خدا گریه هام وشنید ورفت
    کم کم حس کرد که براش تکراریم یه عروسک جدید خرید ورفتUpgrade your email with 1000
     
     
     
     
    از من بریده ای و صدایم نمی کنی
    چون درد در منی و رهایم نمی کنی
    گم گشته ام میان تماشای چشم تو
    از این جنون تلخ جدایم نمی کنی
    هر شب چو باد می وزم از داغ یاد تو
    آخه چرا؟ چه شد که دعایم نمی کنی
    من آخرین پرنده گم کرده لانه ام
    در آسمان خویش هوایم نمی کنی
    امشب میان کوچه تو را جار می زنم
    اما تو باز رو به صدایم نمی کنیUpgrade your email with 1000
     
     
     
    تو رفتی و مرا در این شب های غربت تنها گذاشتی
    با دلی که از عشق تو سرشار است
    در کوچه باغ های بیقراری ام به دنبالت میگردم
    اما می دانم که دیگر رفته ای بر نمی گردی
    و میدانم که
    تو رفتی و من ماندم بدون توUpgrade your email with 1000
     
     
     
     
    عشقی که نثار ره تو کردم
    در سینه دیگری نخواهی یافت
    زان بوسه که بر لبانت افشاندم
    شورنده تر اذری نخواهی یافت..Upgrade your email with 1000
     
     
     
         برام دعا کنید
     


    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • تقدیم به عاشق ­پیشه­ها............

    نویسنده: حسین(چهارشنبه 84/12/24 ساعت 6:42 عصر)

     

    قلب شکسته

     
    چه بگویم؟ کدام یک از حرفهای دلم را؟ خسته­ام ! از نامهربانیها خسته­ام ! آری روزگارم به سختی می­گذرد. اشک مرا می­شناسد چرا که همیشه مرا در
     
    بیابانهای احساساتم یاری می­کند و هر زمان که احساس دلتنگی و غم و غصه در روحم پیچیده می­شوند برای نجاتم به سراغم می­آید. می­دانی! مدتهاست
     
    قلب بیمارم را به مشت گرفته­ و به گدایی محبت آمده­ام.
     
    قلب بیمارم را پس زدی و شکستی . آن هم زمانی که تنها درمان قلب  بیمارم دوای محبت بود. گله­ای نیست! برو! و من برای همیشه قلب بیمارم را در
     
    سینه خواهم فشرد تا محبت بیگانه­ای دوای دردش نباشد چرا که می­دانم خواهی آمد
     
     
    ممکن است شما کسانی را که با آنها خندیده­اید فراموش کنید اما کسانی را که با آنها و برای آنها گریه کرده­اید هرگز فراموش نخواهید کرد
     

     
     
     


    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • پیامهای نوروزی..............

    نویسنده: حسین(چهارشنبه 84/12/24 ساعت 9:18 صبح)

     

     

    پیامهای نوروزی

     

    تیک ... تاک ... تیک ... تاک ... زمانی که نفسها در سینه حبس می شوند . زمانی که آرزوها در دلها جاری می شود . زمانی که یکسال با تمامی

     

    خوشی

     

    ها و سختیها به فراموشی سپرده می شود . زمانی که یاد تمامی عزیزان در دل تازه می شود . زمانی که فکر عیدی وسط قرآن بچه ها را به وجد می

     

    آورد . زمانی که بوی گل سنبل فضا را معطر کرده ! زمانی که آریایی معنا پیدا می کند . زمانی که .. زمانی که ... مجری تلویزیون می گوید ؛ آغاز

     

    سال نو مبارک ! زمانی که بوی عید و سال نو تمامی خانه ها را غرق در شادی می کند . و سال نو مبارک !!

    باز هم سالی دیگر از راه رسید . نوروز 1385 بر همه بچه های خوب ایران و سراسر دنیا و خانواده های محترمشان مبارک باد. انشالله در سال

     

    جدید با یاری شما دوستان و سروران گرامی بتوانیم اس ام اس بارونی لایق و شایسته تمامی فارسی زبانان دنیا بسازیم.

     

     

     

    سال وفال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت

    بادت اندر شهریاری برقرار و بردوام

     

    سال خرم ، فال نیکو ،‌مال وافر ،‌حال خوش ،

    اصل ثابت ، نسل باقی ،‌تخت عالی ، بخت رام .

     

     

     

    ز کوی یار می آ ید نسیم باد نوروزی                 از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی . نوروز مبارک

     



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • قصه بی پایان دل من ....

    نویسنده: حسین(شنبه 84/12/20 ساعت 9:0 صبح)

     

     
     
    قصه بی پایان دل من

    دلت باهام یکی نیست، دروغ میگی دورنگی

    دیگه تو رو نمیخوام، با همه ی قشنگی


    دیگه دوست ندارم، عشق تو رو نمیخوام

    برو واسه همیشه که ، خیس نمیشه چشام


    دیگه دوست ندارم ، دل منو شکستی

    منو نخواستی رفتی ، دور از چشام نشستی
     


    نگو که اشتباه ، نگو که راستی راستی

    از ته دل همیشه ، فقط منو می خواستی
     

    خیال کردی همیشه ، اسیر و چش براتم

    دربدر و پریشون ، دنبال اون نگاتم
     

    دیگه دوست ندارم ، دل منو شکستی

    منو نخواستی رفتی ، دور از چشام نشستی
     
    دروغات دوباره ، داری حاشا میکنی

    دوباره توی دلم ، خودتُ جا میکنی
     

    پشیمونم پیشمون ، با این همه زرنگی

    چرا که زودتر از این ، نفهمیدم دورنگی
     
    حرفات همش دروغه ، دوسم نداشتی رفتی

    منو با آرزو هام ، تنها گذاشتی رفتی

    دل تو بیقراره ، برمیگردی دوباره

    اما بدون دل من ، کاری باهات نداره
     

    اون روزا با تو بودم ، ساده و پاک و تنها

    رو سَرِ در دل من ، نوشته بود بفرما

    خبر رفتنت رو ، از وقتی که شنیدم

    رو اسم هر چی عشقه، خط سیاه کشیدم

     

    رو سَرِ در دل من ، حالا دیگه نوشته

    به هیشکی دل نبندید ، حتی به یه فرشته

    باز اومدی سراغم، می خوای باهام بمونی

    انگاری از یادت رفت، رو سَرِ در درُ بخونی


    یادت میاد که رفتی ، حتی نگام نکردی

    من اما میدونستم، که روزی بر میگردی 

    میاد یه روز ببینی به قله ها رسیدم

    به اوج آسمونها رفتم و پرکشیدم
     


    حالا کجای کاری، باز منتظر میشینم

    پشیمون تر از امروز بازم تو رو ببینم

    میدونستم که یه روز ، خدا به دادم میرسه

    کوه به کوه نمی رسه ، آدم به آدم میرسه
     
      حسین دل شکسته  19 اسفند ماه
     
     
     
     
     
     



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • نبیچون ما رو

    نویسنده: حسین(دوشنبه 84/12/15 ساعت 6:51 عصر)

     

     

    سلام من امشب باز اومدم و  اب کردم این روزا  خیلی کارم زیاد شده  خیلی خسته کننده شده   نمیدونم با این وظعیت

     

    میتونم 

     

    عیدو   برم  خونه یا نه  ..........................


     

     
     
    دگر اینجا
            
     
    برای تو
      
     
     خریداری نیست   
     
      
       هیچ بازاری نیست !
     
     
    این متاعی که تو دل عشق نهادی نامش
     
     
        برو بفروش  به خریدار دگر
     
     
    این متاع همه نیرنگ وریا را بده بر یار دگر
     
     
      برو بازار دگر !
     
      
    روز اول به صد امید به تو پیوستم
     
     
    چه هوس ها که پدیدار شد و در بستم   
     
     
     برو بیکاره که زین پس دگر اینجا
     
     
      هوس است
     
     
    پایبند تو شدن ای دل بیچاره
     
     
       بس است !!
     
      
    برو دل هر چی که مونده تو وجود من ببر 
     
    برو هر جا که میخوای یه عشق تازه ای بخر
      
    برو از سینه ی تنگم برو بیرون بی وفا 
     
    دیگه دست بکش ازم جدام بزار با غصه ها
      
    بابا از بس که ازت جفا دیدم خسته شد م 
     
    مثل سیمرغی بودم که بال و پر بسته شدم
      
    روز اولی که پا گذاشتی تو سینه ی من
     
    من همه وجودمو وقف تو کردم دیوونه! 
     

       

    برو دل دستتو از سرم بکش
      
    نمیخوام که خاطراتت تو وجودم بمونه 
     
    آخه تا کی از غمت سرم رو پایین بگیرم
      
    نمیخوام با تو باشم بزار که تنها بمیرم 
     
    دیگه هیچ صحبتی نیست میون ما
      
    برو بیرون برو بیرون بی وفا !
     
    نمی دونم چرا دیشب دوباره
     
     
    تو خواب راحت من پا گذاشتی
     
     
    شتابون اومدی اون نیمه شب
     
     
    سرشک غم تو چشمام جا گذاشتی
     
     
    اگه یادت باشه خودت می خواستی
     
     
    که هر چی بود میون ما تموم شه
     
     
    تو رفتی و برات فرقی نمیکرد
     
     
    که خواب خوش به چشمونم حروم شه
     
     
     
     
     
     
    اگه حرفی واسه گفتن نداری
     
     
    چرا شبها نمی ذاری بخوابم
     
     
    تو که با من سر یاری نداری
     
     
    چرا هر نیمه شب آیی بخوابم
     
    برو ای دل که دگر با تو مرا کاری نیست
     
     
     
    حق  یارتون  شکسته دل....


    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • تقدیم به همه دختران بی وفا.................

    نویسنده: حسین(پنج شنبه 84/12/11 ساعت 8:0 عصر)

     

     
     

     تقدیم به همه دختران بی وفا

     

    دست ِ تو ، تو دست ِ من بود

    دلت اما جای دیگه

    تو خودت خبر نداری

    اما چشمات اینو میگه

    مدتی بود حس می کردم

    که دلت یه جا اسیره

    پشت ِ پا زدی به بختت

    کی واست جز من می میره

     

     

     تو می گی یه وقتا گاهی*پیش میآد یه اشتباهی

    نه دیگه ؛ دیگه نمیشه

    ! واسه تو نمونده راهی

     

    دیگه دیدنم محاله

    ..دیگه برگشتم خیاله 

    ..سزای ِ کارت همینه

    ..دل از اون نگات بی زاره

     

     

    اینروزا خیلی دلتنگم ، خیلی تنهام ، خیلی گرفتارم

    دارم بدترین دقایق عمرم رو می گذرونم.........

    خدایا کی تموم میشه ....

     

     

    برای تو می نویسم

                                       

    به تو از تو می نویسم

    به تو ای همیشه در یاد

    ای همیشه از تو زنده

    لحظه های رفته بر باد

    وقتی که بن بست غربت

    سایه سار قفسم بود

    زیر رگبار مصیبت

    بی کسی تنها کسم بود

    وقتی از آزار پاییز

    برگ و باغم گریه می کرد

    قاصد چشم تو آمد

    مژده ی روییدن آورد

    به تو نامه می نویسم

    ای عزیز رفته از دست

    ای که خوشبختی پس از تو

    گم شد و به قصه پیوست

     

    ترانه بالایی از اقای ابی بود  چون خوشم میاد ازش گذاشتمش اینجا

     

    حق یارتون



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • یه پیرمرد شکسته

    نویسنده: حسین(دوشنبه 84/12/8 ساعت 1:48 عصر)
    ">

     

     

     

    سلام  ..از بس  نوشتم و هی پاک کردم دیگه خسته شدم والا روز اولی که اینجا را بازش کردم قرار بر این شد که اینجا هر روز
     
     
        اپ شه ولی نمیتونم  این روزا گرفتارم  خیلی از نظر کاری سرم شلوغ شده   

     

    کی باور میکنه من تو یه هفته همش شاید 15 تا 20 ساعت بخوابم  باور کنین نمیتونم  همش هم مقصر خودمم

     

    میدونم خود خودمم   ولی ترو خدا دعام کنین  ... چرا  دعا  ؟  نمیدونم  ولی میدونم به دعا محتاجم  پس شکسته

     

    دل رو دعاش کنین و به  وبلاگش هم نظر بدین ....

     

    اهای اقا و خانومی که اومدی اینجا و میخوای نظر ندی بدون که نامردی و بدون یه روز  من یه پیرمرد میشم با چهرهای

     

    شکسته و تو هم یه پیرزن تنها میشی باچهره ای  شکسته در انتظار مرگ

     

     حالا یه  ترانه از ابی دارم که میزارم اینجا  برا شما  که اسمش هم خوابم یا بیدارم تو بامنی با من  
     
     
     
    خوابم یا بیدارم تو بامنی با من
     
    همراه و هم سایه نزدیکتر از پیرهن
     
    باور کنم یا نه حرم نفس هاتو
     
    ایثار تن سوز نجیب دستاتو

    خوابم یا بیدار لمس تنت خواب نیست
     
    این روشنی از توست بگو از آفتاب نیست

    بگو که بیدارم بگو که رویا نیست
     
    بگو که بعد از این جدائی با ما نیست

    اگه این فقط یه خوابه تا ابد بذار بخوابم
     
    بذار آفتاب شم و تو خواب از تو چشم تو بتابتم

    بذار اون پرنده باشم که با تن زخمی اسیره
     
    عاشق مرگه که شاید توی دست تو بمیره

    خوابم یا بیدارم ای اومده از خواب
     
    آغوشتو وا کن قلب منو دریاب

    برای خواب من ای بهترین تعبیر
     
    با من مدارا کن ای عشق دامن گیر

    من بی تو اندوه سرد زمستونم
     
    پرنده ای زخمی اسیر بارونم

     
    ای مثل عاشق هم تای من محجوب
     
    بمون بمون با من ای بهترین ای خوب
     

     

     

     

     

    أطفال

     

     فعلا  تا اپ بعدی حق یارتون  من  زودتر برم تا ای دو تا بالایی همدیکه رو نخوردن

     

     

     



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • چشمانم چه گناهی کرده اند که باید این همه اشک بریزند ............

    نویسنده: حسین(یکشنبه 84/12/7 ساعت 11:0 عصر)

     

     

     

     

    چشمانم چه گناهی کرده اند که باید این همه اشک بریزند … دستهایم چه گناهی کرده اند که باید این همه از سردی نا توان
     
    باشند… ...پاهایم چرا باید این همه خسته و نا توان باشند… چهره ام چرا باید این همه پریشان و غم زده باشد… قلبم چرا باید شکسته و پر از شور و التهاب باشد…...Upgrade your email with 1000
     
     
     
    گفتم تو را نبخشم ‘گفتی که بی گناهم
    اما چرا برایت بیگانه شد نگاهم
    در روزهای شیرین همواره با تو بودم
    با من چرا نماندی در این شب سیاهم
    Upgrade your email with
 1000
     
     
     
    تصویر آخرین نگاهت رو برای همیشه توی ذهنم نگه میدارم
    همه ی اشکایی رو که به خاطر تو ریختم تو صندوق میزارم
    و هر روز اسمت رو روی دیوارای عالم می نویسم Upgrade your email with 1000
     
     
     

    تو که هیچ وقت چیزی برای یادگاری بهم ندادی
    اما من حتی یادت رو برای خودم نگه میدارم ...
    Upgrade your email with 1000
     
     
     
               برام دعا کنید

     

     Click to view full size imageClick to view full size image Click to view full size image

     
     


    نظرات دیگران ( ) انتظار

    http://www.shereno.com//./random.php?op=java"> >