سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهار 1385 - انتظار را دوست دارم ...برای آمدنی نو و تازه...
  •  RSS 
  • خانه
  • شناسنامه
  • پست الکترونیک
  • مدیریت وبلاگ من

  • موضوعات وبلاگ من

  • اشتراک در خبرنامه

     


  • لوگوی وبلاگ من
    بهار 1385 - انتظار را دوست دارم  ...برای آمدنی نو و تازه...

  • لینک دوستان من
    عشق ووفا.... - به روز رسانی :  1:50 ع 86/11/26


  • اوقات شرعی


  • مطالب بایگانی شده
    اسفند ماه
    بهار 1385

  • آهنگ وبلاگ من


  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • فدای الهامممممممممممممممم

    نویسنده: حسین(شنبه 85/3/6 ساعت 8:58 عصر)

     

    سلام الهام عزیزم بازم بعد از مدتها برگشتم فقط واسه خواستن

    تو . تو که عزیز می  والا تمیدونم چی بنویسم ولی همینو بگم

    که خیلی دوستت دارم اصلا میخوای اون جوونک رو درشو تخته

    کنم بیام بچسبم به همین ها  میخوای من میخوام تو خوشحال

    باشی این وبلاگ وبلاگی که خودت ساختنشو بهم یاد دادی

    یادش بخیر با همین وبلاگ اشناییمون شروع شد یادته ؟

    اسمشم خودت گذاستی خسته دل ... حالا میخوام خودت

    اسمشو عوض کنی  هر  چی میخوای بزار  باشه  ...

    بسورد شو واست اف میزارم  ........

     

     
     
     
    دوستت دارم الهام عزیزم
     
     
     
     
    دلتنگتم الهامم می میرم برات
     

     

    I Miss You So Much!!!

     




    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • بی ام

    نویسنده: حسین(یکشنبه 85/2/10 ساعت 3:9 صبح)

     

       سلام  خانمی خشکلم هی میگی  اینجا به روز نمیشه Rotating Heart

    اومدم  درستش کنم و بیام با هات چت کنم حالا هم هی

    بوز میزنی بابا صبر کن دارم  اینجا رو درست میکنم  نزن دیگهRotating Heart

    یه کم از بی ام هاتو واسه یاد گاری بزارم اینجا بمونه اگه بدت

    اومد بگو بردارمش بازم داری بوز میزنی نزن  بابا نزنRotating Heart

    BUZZ!!!Rotating Heart

    : میدونی
    sam_alik: برا ساعت 10چقد جرندیات بافتم
    sam_alik: برا داداشی
    Rotating Heart
    sam_alik: نمی دونم از کجا اوردمشون
    sam_alik:
    sam_alik: ولی خدایش حرفهای که بافتم انیشتنم بتور می کرد
    sam_alik: چه برسه به اون داداشی من
    sam_alik: خلاصه ما اومدیم شما بودی
    sam_alik: ما هم رفتیم پی کارمون
    sam_alik: داداشی ازم پرسید پس  می گفتی کار حیاتی داری چی شد
    Rotating Heart
    sam_alik: ؟
    sam_alik: منم زود پریدم وسط حرفش گفتم فعلا ای ام نات حوصله
    sam_alik:
    sam_alik: شما برو خوش باش
    BUZZ!!!
    sam_alik: هستی؟
    BUZZ!!!
    maryam:
    BUZZ!!!
    Rotating Heart
    sam_alik: بابایی
    sam_alik: کجائی؟
    sam_alik:
    maryam: تو  خسته دلم
    maryam: دارم  اونجا  رو   درست میکنم
    maryam:
    sam_alik: خوندی چی نوشتم
    Rotating Heart
    maryam: نه
    maryam: دارم  اپ  میکنم
    Beating Heart
    sam_alik: Rotating Heart
    maryam: به  نظرات   نرفتم
    sam_alik: باشه
    Kisses
    sam_alik: نیم ساعته دارم فک می زنمRotating Heart
    sam_alik: آخرشم هیچ کس نخوندRotating Heart
    sam_alik: اینجا رو می گم بابا
    sam_alik:
    BUZZ!!!

           



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • ساعت عشق

    نویسنده: حسین(سه شنبه 85/2/5 ساعت 9:33 عصر)

     

    سلام  خانمی خشکلم Painted I Love You  بهت گفتم میرم اتاق رفتم

    ولی خیلی زود برگشتم بازم دلم تنگ شده Crying 1 

    .

     

    خانمی عزیز  منی                 دوست دارم عسل منی                                               

    خانمی قربون اون سوت زدنات

                                    قربون اون کفتر بازی هات

             اخر یه روز میشم فدات                با این همه شیرین کاری هات

    یادت میاد ویس دادانات

                              وقتی صدات در نمییاد

                                                             حال منو میگیر یا 

    با این همه ویس ندادنات

    خانم این یه شعر بود که من سرودم واسه تو جون اقایی بخند  ناراحت نشو

    من هر کاری میکنم واسه اینه که تو راضی باشی نه نا راحت

    الا ن  هم  منتظر همون (((((  قرارمون ساعت عشقم )))))

     

     



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • باز هم برای تو.....

    نویسنده: حسین(جمعه 85/2/1 ساعت 4:22 عصر)

     

     باز هم برای تو.....  (خانمی گلم ) دوستت دارم سفارشی  

    --اگه یه روز بغض گلویت را فشرد"خبرم کن بهت قول نمیدم که می خندونمت

    ولی می تونم باهات گریه کنم.......اگه یه روز خواستی در بری " حتما خبرم کن قول نمیدم که ازت

    بخوام وایسی اما می تونم باهات بدوم... اگه یه روز نخواستی به حرفای کسی گوش کنی " خبرم کن

    قول میدم که خیلی ساکت باشم . اما......... اگه یه روز سراغم روگرفتی وخبری نشد...........

    سریع به دیدنم بیا بهت احتیاج دارم ....

     

    تقدیم به عشقم خانمی عاشق دیوونه تو حسین

    Image Hosted By Imagehigh.comImage Hosted By Imagehigh.comImage Hosted By Imagehigh.com



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • دوستت دارم خانمی خوشکلم..

    نویسنده: حسین(سه شنبه 85/1/22 ساعت 11:48 عصر)

     

    سلام خانمی مهربونم ، تو این چند روز فهمیدم نه تنها خیلی واسم عزیزی، بلکه هیچی نمیتونه تو رو از خاطره من ببره…..هیچ چیز.
     
    تو این چند روز تو خلوتام فهمیدم خیلی چیزا رو یاد گرفتم….. این که اگه آدم تونست قلبشو پاک کنه و سیقل بده عاشق میشه اون وقت این عاشقی دیگه
     
    خیلی واسش قشنگ میشه ….خیلی… این عالم خیلی پاکه و هیچی نمیتونه خرابش کنه….هیچی. تو این عالم دیگه دوری و نزدیکی به عشقت فرقی
     
    نداره تو همه جوره باهاش خوشی… براش نگران میشی همش به یادشی و حتی به یادش اشک میریزی …. اشک… آره تو این عالم اشک ریختن خیلی
     
    قشنگه…خیلی...تو این عالم هر چیزی تورو به یاده عشقت میندازه …نمیدونم بعد از این حرفام تو چه فکری میکنی اینارو بیشتر واسه دله خودم گفتم…
     
     
    دوستت دارم  خانمی خوشکلم


    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • اگه بازدیدمت....

    نویسنده: حسین(سه شنبه 85/1/22 ساعت 11:38 عصر)
     
     
    قصه بی پایان من  اگه بازدیدمت...
     
     
     
     
    اگه باز ببینمت
    حرفام دیگه تکراری نیست
    چون که نمی گم این دفعه
     دوست دارم ای نازنین
    خراب شد این جمله دیگه
    نفرت جای عشق رو گرفت
     
    بوسه کنار رفته دیگه
    اخم و کینه جاشو گرفت
    دیگه نیازی ندارم به صدتا مثلت نارفیق 
    رفیق خود.. خودم می شم
    تا ببینی که تو باختی
    حالا هر جا که باشی
    دیگه دعام دنبال تو نیست
     
    اینو بدون ای بی وفا
    نفرت و کاشتی این سالها
    حالا وقت درو کردنت
     
    بیا این دل من و باغ پر از نفرت تو
    یه روز میاد دلت واسم گریه کنه
    بخواد باز دل منو صدا کنه
    اما دیره.... خیلی دیره
     
     


    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • دیشب چشم هایم را بر هم گذاشتم

    نویسنده: حسین(چهارشنبه 85/1/16 ساعت 10:37 عصر)

     

    سلام   امشب یه دفعه ای  اومدم تو وبلاگ هوس کردم به  دسی به   سر

     

    گوشش  بکشم  قبلا  تا هوس مکردم که  این کارو بکنم سریع فالب رو عوض

     

    میکردم  ولی  خالا نه فقط  میخوام هر چی مینویسم  تفدیمش کنم به  خانمی

     

    خودم  به  اونی  که  عاشقشمو  دیوونشم 

     

    خانمی  خیلی  میخوامت

     

    Upgrade your email with 1000

     

    دیشب چشم هایم را بر هم گذاشتم و آرزویی در دل کردم آرزویی هر

    چند بچه گانه هر چند از روی دل هر چند می دانم ممکن است به

    آرزویم نرسم ولی حتی اگر به آرزویم نرسم! من تا آرزوها و هر جا که

    درها را باز کنی با تو هستم و خواهم بود هرگز تو را فراموش نخواهم

    کرد حتی اگر فاصله ها باعث دوری دیده ها گردد همیشه در دلم

    خواهی ماند جایی که جای هیچ کسی نیست بجز تو و هیچ کسی

    نمی تواند جای تو را در دلم بگیرد... نگاه معصومت در یاد من همیشه

    جاوید است برای همیشه

     

    عاشق دیونتم     ........خانمی.......  

    کوچیکت  اقایی   ........                                             



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • به عشق الهام اومدم باز .........

    نویسنده: حسین(جمعه 85/1/11 ساعت 9:15 عصر)

     

     بعد  از یه مدت باز اومدم این دفعه به عشق الهام عزیزم امدم 

     

    اینقدر دوست داشتنیه که نگو  من خیلی  دوسش دارم  و ارزومندم که همیشه لبخند رو لباش باشه چون لبخند بهش میاد

    الهام  عزیزم

    نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم...

    چون دنیا یه روز تموم میشه...

    نمیخوام بگم که مثل گلی...

    چون گل هم یه روز پژمرده میشه...

    نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس...

    چون شب هم بالاخره تموم میشه...

    نمیخوام بگم که مثل اب پاک و زلالی...

    چون اب که همیشه پاک نمیمونه...

    نمیخوام بگم که دوستت دارم...

    چون منکه اصلا دوستت ندارم...

    بلکه من عاشقتم...

     

    چقدر سخته هر لحظه با تو بودن اما از تو دور بودن...

     

    دیگه نمنویسم  خسته دل  مینویسم   ((((  دیوانه عاشق  ))))))

     

    فعلا حق یارتون



    نظرات دیگران ( ) انتظار

     

     

    یه گوشه نشسته بودم که صدام کرد و گفت بیا بازی ؟! منم گفتم باشه ولی چی بازی؟ گفت : امممم قایموشک؟! 
    قبول کردم اما میترسیدم آخه هروقت چشممو بستم دیگه هیچی ندیدم دلم نمی خواست چشم بذارم ؟!! زود گفت تو چشم بذارو تا بیست بشمار ! چون دوستش داشتم هیچی نگفتمو رفتم یه گوشه چشمامو بستم! اما قبلش واسه آخرین بار نگاهش کردم که یادم باشه صورت قشنگش چه شکلی بود   ..؟ بعد هم ... یک .. دو .. سه ...  پنج ...دوازده ... هفت ... چهار ... پونزده ... چهارده و بیست !!! اما صدام نکرد که برم. یه کم دیگه صبر کردم اما بازم هیچی نگفت ... گفتم شاید هنوز قایم نشده   دوباره   باز یه کم دیگه شمردم !!! بازم صدام نکرد  !!! چشامو باز کردم رفتم دنبالش خدا کنه زود پیداش کنم
     اول رفتم پیش مورچه اما گفت ندیدتش ؟!!
    رفتم پیش مداد رنگی هام اما اونا هم ... 
    رفتم پیش رنگین کمون اونم ندیده بودش !!!
    خورشید  ابر دشت ... هیچ کس ازش خبر نداشت ...
    ترسیدم گریه کردم. تازه پیداش کرده بودم نمی خواستم بره آخه  اگه میرفت خیلی تنها میشدم مثل اون موقع ها ...  گفتم میرم همون جایی که چشم گذاشته بودم شاید برگشته باشه   ...
    ولی گم شده بودم حالا اگه اونم پیدا میشد باید منم پیدا میشدم  ... خدا کنه دنبالم بگرده ... به قاصدک گفتم من اینجام زیر این درخت کنار چمن زار !!!
     نمی دونم تا کی باید تنها بمونم که بیاد !!! توروخدا اگه شما دیدینش بگین من همین جا نشستم همیشه منتظرشم ... بگین همین جا زیر درخت کنار چمن زار یه کوچولو نشسته بگین واسه آخرین بار اینقدری نگاش کردم که الان اگر بیاد بشناسمش!! خدا کنه اونم منو یادش باشه  ... یه گل رز قرمز اینجاست که بعضی وقتا باهام حرف میزنه ... بهم قول داده وقتی برگردی بذاره اونو بدمش به تو ... زود برگرد دل من کوچیکه جای غصه و دلتنگی رو نداره  ... !!!! 

     



    نظرات دیگران ( ) انتظار

  • سرگرمی تو ... شده بازی با این دل غمگین..........

    نویسنده: حسین(پنج شنبه 85/1/3 ساعت 10:50 صبح)

     

     

    واقعا  هم سرگرمی  بعضی  دخترا همینه  بازی کردن با دل  امثالی مثل من خسته دل ....                                                                            

     

    سرگرمی تو ... شده بازی با این دل غمگین

     

    اصلا یادت نمیاد ... اون همه قول و قرارهای که با تو بستم

     

    با این همه ظلم ... تو ببین باز چه جوری  پای این همه  قول و قرار من نشستم

     

    نشکن دلم و ... بخدا آهم میگیره دامنت و عاقبت ... یک روز نگو بی خبری .. نگو نمیدونی دلم پر از یه نفرین سینه

     

    سوز ... نگو بی

     

    خبری ... نگو نمیدونی  وقتی که نیستی گریه شده کار این دل عاشق شب و روز ...

     

    دیونه نکن ... دلم و آهم  میگیره دامنت و عاقبت  یک روز .... نگو بی خبری ... نگو نمیدونی دلم پر از یه نفرین سینه

     

    سوز ... نگو

     

    بی خبری ... نگو نمیدونی  وقتی که نیستی گریه شده کار این دل عاشق شب و روز ... !!!

     



    نظرات دیگران ( ) انتظار

       1   2      >
    http://www.shereno.com//./random.php?op=java"> >